تحلیل بنیادی ، روشی برای آنالیز کردن سهام یا اوراق بهادار بهواسطه محاسبه ارزش ذاتی آن است. این تحلیل، بامطالعه تمامی موارد تأثیرگذار بر ارزش، نظیر وضعیت مالی و مدیریت شرکت، صنعت و شرایط اقتصادی کلان انجام میشود. هدف اصلی چنین تحلیلهایی، کشف ارزش خاصی است که بتوان آن را با قیمت فعلی مقایسه کرد و درنتیجه مقایسه یک سرمایهگذار بتواند برای خرید یا فروش سهم و اوراق بهادار تصمیمگیری کند.
اگر ارزش(Value) پایینتر از قیمت(Price) فعلی باشد، گفته میشود قیمت سهام افزایشیافته است و سرمایهگذار میتواند تصمیم به فروش سهم بگیرد. از طرف دیگر اگر ارزش بیشتر از قیمت فعلی باشد، سهام بهعنوان سهام سودآور شناخته میشود که مبنای خرید سهم است. هنگامیکه بازار این شکاف را درک کند و با افزایش قیمت سهم، آن را تنظیم کند، سرمایهگذار به هدف خودش که به دست آوردن سود بوده است، میرسد.
قدم اول تحلیل بنیادی
برای تحلیل بنیادی یک سهم چهار گام کلی و اساسی وجود دارد. این مراحل شامل موارد زیر است:
- بررسی وضعیت کلی اقتصاد
- بررسی وضعیت صنعت مورد نظر
- بررسی وضعیت شرکتهای مورد نظر
- ارزشگذاری سهام شرکتهای مورد نظر
ابزارهای تحلیل بنیادی
ما با استفاده از یک سری ابزارها و اطلاعاتی که از منابع مختلف بدست میآوریم، اقدام به تحلیل بنیادی میکنیم. ابزارهایی مانند اخبار بازار، اطلاعاتهای منتشر شده در سایتهای سازمان بورس، تصمیمات و آگهیهای مجامع شرکتها که در سایت کدال منتشر میشود، عوامل تاثیرگذار بر اقتصاد کلان مانند قیمت ارز، نرخ تورم، نرخ بهره و نرخ بیکاری، صورتهای مالی شرکتها، نسبتهای عملکردی و نسبتهای مالی شرکتها و در نهایت ارزش ذاتی سهام شرکتها برای تحلیل بنیادی در اختیار ما قرار دارد.
نحوه استفاده از ابزارها برای تحلیل بنیادی
اینکه چطور از این ابزارها استفاده کنیم و برای تحلیل بنیادی از کجا شروع کنیم کاملا بستگی به دیدگاه انتخابی ما برای تحلیل بنیادی دارد. در این رابطه دو دیدگاه کلی وجود دارد.
دیدگاه از پایین به بالا
در این روش، از تحلیل و بررسی عملکرد شرکت و ارزشگذاری سهام آن شرکت شروع میکنیم. سپس به بررسی حوزه فعالیت و صنعت مورد نظر میپردازیم. و در نهایت شرایط سرمایه گذاری و وضعیت کلی اقتصاد ایران را میسنجیم.
دیدگاه از بالا به پایین
در این حالت برعکس حالت قبلی، یعنی دیدگاه پایین به بالا، عمل میکنیم. به این معنی که ابتدا وضعیت کلی اقتصاد را میسنجیم. سپس به بررسی حوزه صنعت و فعالیت شرکت میپردازیم. و در نهایت عملکرد و پتانسیل شرکت را با استفاده از صورتهای مالی ارزیابی و ارزش ذاتی سهام شرکت را محاسبه میکنیم.
موارد موثر بر این تحلیل
تحلیل بنیادی درواقع صرف زمان و مطالعه اعداد ترازنامه یک شرکت، وضعیت جریان نقدی، وضعیت درآمد و نحوه کنار هم قرار گرفتن آنهاست. اما فراتر از اعداد، یک تحلیلگر بنیادی اهمیت ویژهای به جنبههای نامشهود مانند کیفیت مدیریت و سهم بازار میدهد. همچنین داشتن یک بینش جامع در مورد جهت بازار و روند صنعت، تصویر کاملتری را ارائه میکند.
بهطور خلاصه، اصول یک شرکت به دو جنبه وسیع کمی و کیفی تقسیم میشود. بسیاری از تحلیلگران در هنگام تصمیمگیری هر دو جنبه را باهم در نظر میگیرند.
اصول کمی
اصول کمی قابلاندازهگیری هستند و شامل ویژگیهای عددی در مورد یک عملیات تجاری هستند. این اصول از طریق صورتحسابهای مالی شرکت، به دست میآیند. این صورتحسابها، سود، درآمدهای کوتاهمدت، نقدینگی و سایر داراییها را نشان میدهند و چندین نام دارند. سه نوع صورتوضعیتهای مالی که باید در نظر داشته باشید عبارتاند از ترازنامه، صورتحساب درآمد و صورت سود و زیان.
- ترازنامه توانایی شرکت را برای برقراری تعادل بین داراییها و میزان بدهیاش به سایر نهادهای مختلف را نشان میدهد.
- صورتحساب درآمد، میزان درآمد و مخارج شرکت را در یک بازه زمانی مشخص نشان میدهد. شما از طریق این صورتحساب میتوانید متوجه شوید که شرکت درآمدی کسب کرده است یا ازدستداده است.
- میزان نقدینگی شرکت عبارت است از توانایی برای خرید هر آنچه که برای بهبود یا گسترش کسبوکار موردنیاز است.
اصول کیفی
علاوه بر مطالعه اعداد موجود در صورتحسابهای مالی، شما باید جنبههای نامشخص کسبوکار را نیز تحلیل کنید. یکی از مواردی که باید از آقای بافت یاد بگیریم این است که او هرگز در صنعت تکنولوژی سرمایهگذاری نمیکند زیرا در مورد فعالیتهای این صنعت اطلاعاتی ندارد. یک سرمایهگذار باید در رابطه با صنعت و حوزه فعالیتی که تمایل به سرمایهگذاری دارد اطلاعات کافی داشته باشد.
شاید یکی از جنبههای کیفی که نباید نادیده گرفته شود، کیفیت مدیریت است. برای اینکه به عمق این موضوع پی ببرید باید یک سرمایهگذار بزرگ باشید. بنابراین میتوانید فرصتی برای دیدار با رهبران و درک بهتر اینکه چگونه کسبوکارشان را اداره میکنند داشته باشید. اما سرمایهگذاران معمولی و یا تحلیلگران تنها میتوانند اطلاعات اولیه را با رجوع کردن به وب سایتها و پرسوجو درباره مدیران در اینترنت به دست آورند. توجه داشته باشید که عملکرد کلیدی و تصمیمات بزرگ و نحوه تأثیرگذاری آنها بر روی کسبوکار را باید در نظر بگیرید.
علاوه بر اینها، شما نیاز دارید تا در مورد رشد کلی صنعت، سهم بازار در میان کمپانیهای دیگر و مشتریان اطلاعاتی داشته باشید. شرکتهایی که سهم بیشتری از بازار را دارند باید بهترین گزینهها باشند. همچنین تحلیل کیفی میطلبد تا به چرخه کسبوکار نیز توجه داشته باشید. همه این مسائل در سلامت مالی یک شرکت تأثیرگذار است.
گفته میشود که تحلیل بنیادی اساس سرمایهگذاری است. هدف هر سرمایهگذاری این است که به دنبال سهام بنیادی باشد. اما اصول یک شرکت، اصول پیچیدهای هستند و به همین علت در بین تحلیلگران بنیادی استراتژیها متفاوت است. درحالیکه هیچیک از روشها بر دیگری برتری ندارند. تا زمانی که شما میتوانید تجزیهوتحلیل خود را با اعداد مطمئن پشتیبانی کنید و آنها را با روند و شرایط و صنعت و اقتصاد فعلی مطابقت دهید، بهدرستی آنالیز را انجام دادهاید.